برابری جنسیتی

همه انسانها چه مرد و چه زن حقوق یکسانی در جامعه دارند. یعنی با همدیگر برابر و یکسان هستند و اگر یک جنس خاص ادعای برتری کند این دیگر عدالت نیست بلکه یک تبعیض است. چونکه در آن جامعه حقوق مدنی رعایت نشده است. متاسفانه دیدگاههای رواج یافته در جوامع، که بیشتر بر پایه سنتگرایی هستند و نه بر پایه حقوق مدنی و انسانی، باعث شده اند که بسیاری در جامعه محروم از حقوق مدنی باشند. این دیدگاهها بیشتر ریشه در مسائل مذهبی و قومی و سیاسی و ریشه در تفکر یک فرقه خاص در جامعه دارند.
برابری جنسیتی مستلزم توانمندسازی زنان با تأکید بر شناخت و جبران نابرابری قدرت و دادن استقلال بیشتر به زنان برای مدیریت زندگی خود است. نقشهایی که زنان و مردان در جامعه برعهده میگیرند، به صورت بیولوژیکی به آنها داده نشده است؛ بلکه این نقشهای اجتماعی، در حال تغییر و تغییرپذیرند و اغلب این نقشپذیری توسط فرهنگ، مذهب و در زمان و مکان تغییر میکند.
بیتردید میزان رشد و تمدن و فرهنگ هر جامعهای را با عیار زنان باید اندازه گرفت. جامعهای که بیشتر زنان آن خود را از گزند بیشتر مردان در امان نمیبینند، هنوز در دوران بردگی و بدویت سر میکند؛ حتی اگر مذهبیاش به آیات قرآن بپیچد و یا غیرمذهبیاش به مدرک دانشگاهیاش ببالد.
برابری جنسیتی تنها زمانی به دست میآید که زنان و مردان فرصت برابری در همه حقوق و وظایف زندگیشان و تقسیم برابر در توزیع قدرت و نفوذ و فرصتهای برابر برای استقلال مالی، آموزش و پرورش و تحقق آرزوهای شخصی خود داشته باشند.
زنان در جامعه ما به تعدد نابرابری را بر علیه خود بازتولید میکنند. زنانی که هنوز در طیفی وسیع استعدادها و قابلیت های خود را باور ندارند، و در این میان نیز هستند زنان به ظاهر مدرنی که اقیانوسی به عمق یک سانتی متر اند و از حضور در کنار یک مرد منقلب می شوند! مسئله مهم در این باره رسیدن به خودباوری است. باید این خودباوری در زنان به وجود آید و آنان ایمان بیاورند که با مردان برابرند، برابرند، برابرند و برابرند! آنها میتوانند پا به پای مردان در جامعه، سیاست و دیگر عرصهها حضور پررنگ داشته باشند و به اندازه مردان تاثیر گذار باشند.